امروز شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳| ۱۱:۵۵:۱۴

Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors

شما اینجا هستید |

صفحه اصلی » عمومی » ناگفته‌های دستان پیرمرد هنرمند باصفای سوادکوهی

اردیبهشت ۳۱, ۱۳۹۸ تاریخ انتشار

adminنویسنده

1111کد مطلب

565تعداد نمایش

بدون دیدگاهتعداد نظرات

ناگفته‌های دستان پیرمرد هنرمند باصفای سوادکوهی

ناگفته‌های دستان پیرمرد هنرمند باصفای سوادکوهی

به گزارش خبرگزاری شیرگاه خبر، حدود هشتاد ساله به‌نظر می‌رسد و وقتی سال تولد خود را ۱۳۱۶ بیان کرد و مشخص شد که سنش ۸۱ سال است ولی نه هشتاد ساله‌های امروزی اشعار شاعران قدیمی را می‌خواند و مصداق امروزی آن را هم بیان می‌کرد. ابتکار جالبی از طرف اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان سوادکوه در مراسم گرامیداشت هفته میراث فرهنگی در سالن غدیر پل‌سفید سوادکوه انجام شده بود که‌ قاشق‌تراشی با چوب توسط حسین افشار و...

به گزارش خبرگزاری شیرگاه خبر، حدود هشتاد ساله به‌نظر می‌رسد و وقتی سال تولد خود را ۱۳۱۶ بیان کرد و مشخص شد که سنش ۸۱ سال است ولی نه هشتاد ساله‌های امروزی اشعار شاعران قدیمی را می‌خواند و مصداق امروزی آن را هم بیان می‌کرد.

ابتکار جالبی از طرف اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان سوادکوه در مراسم گرامیداشت هفته میراث فرهنگی در سالن غدیر پل‌سفید سوادکوه انجام شده بود که‌ قاشق‌تراشی با چوب توسط حسین افشار و جاجیم‌بافی توسط ناهیده عنایتی به صورت زنده در جایگاه مراسم و در طول برنامه انجام شد.

حسین افشار اهل روستای بورخانی  شهرستان سوادکوه‌شمالی است و در دهه هفتاد زمین شالیزاری و تلار‌ منزل- خانه‌های ساده روستایی در دل جنگل برای ایامی از سال برای استفاده دام‌ها از بوته‌های گیاهی تازه مستقر می‌شوند – را به دلیل ساخت سد لفور از دست دادند و برای زمین شالیزاری و باغ هم مبلغی به آنها دادند که آقای افشار، بخش اصلی از این مبلغ را برای تحصیل دانشگاهی فرزندان اختصاص داد و از ۹ فرزند وی، سه یا چهار فرزندش کارشناسی ارشد و دکتری دارند و تردید بین سه و چهار از خودش بود و مطمئن نبود که مدرک دکتری دخترش آماده شد یا نه و یک فرزندش قالی‌باف ماهر است و چند فرزندش هم معلم و مدیر مدرسه.

می‌گوید در دورانی که شالیزاری داشتند، برنج خودش و فرزندانش را تأمین می‌کرد و بوی مسحور کننده برنج طارم را هیچگاه فراموش نمی‌کند.

با خنده مهربانانه‌ای می‌گوید که در تعطیلات شاهد حضور حدود سی نوه خودش است و وقتی تصور خانه قدیمی روستای زیبا با حضور فرزندان و نوه‌ها را مجسم می‌کنم به یاد خاطرات شیرین پدربزرگ، مادربزرگ، عمو و عمه‌ای می‌افتم که نه آنها و نه روستای زیبایم وجود ندارد و در طرح خروج روستا از جنگل، خاطرات کودکی ما هم رفت و فقط می‌توانیم زیبایی‌های آن را تجسم کنیم، مانند روستاهایی که به خاطر سد البرز به زیر آب رفتند و یکی از تحقیقات دوران کارشناسی من بررسی تغییرات رفتاری و درسی دانش‌آموزان منطقه لفور بود که نتیجه تحقیق این بود که درس و رفتارشان بعد از خروج از زندگی روستایی تغییر ناخوشایند داشت.

لاک و کلز که از ظروف غذاخوری قدیمی است و جوله هم ظرفی برای دوشیدن شیر است و در، پنجره، میز، صندلی و کمد هم می‌سازد ولی می‌گوید که دخل با خرج نمی‌سازد.

پدرش دامدار، کشاورز و زنبوردار بود و خودش هم در این شغل‌ها کار کرد.

ساخت امام‌زاده‌ها و مساجد و حسینیه‌های زیادی را بر عهده گرفته بود و  در ۸ روز اول ماه رمضان هم قرآن را دو بار ختم کرد و اگر در طول سال، روزی یک صفحه قرآن نخواند، حالت پریشانی دارد.

تا مراسم شروع شود، چند متلک سیاسی و اجتماعی به مدیران حاضر در مراسم نثار می‌کند و با خنده به من می‌گوید که پشتیبان دارم که مسؤلان را متلک می‌گویم وگرنه جرأت این کار را نداشتم.

در طول مراسم یک قاشق زیبا چوبی  هم می‌تراشد و مجری مراسم هم از وی و فرزندانش و کارش و ارزشش می‌گوید و مدعوین مراسم با احترام به او و کار هنرمندانه‌اش نگاه می‌کنند.

*گلیم‌بافی

ناهیده عنایتی هم در کار گلیم‌بافی فعالیت می‌کند که با ابتکار اداره میراث فرهنگی سوادکوه به صورت زنده در مراسم گرامیداشت هفته میراث فرهنگی به صورت زنده در حال فعالیت هنری خود بود که قبل از مراسم در مصاحبه به خبرگزاری فارس از تربیت ۱۲ شاگرد خود در شهر پل‌سفید خبر داد و از درآمد پایین این رشته خبر داد که هیچ یک از شاگردانش در این زمینه فعال نیستند.

برنامه‌ریزی برای بازار محصول و ارایه تسهیلات خواسته وی بود و هر گلیم سفارشی یک در ۶۰ سانتی‌متر را حدود یک‌ماهه تحویل می‌دهد.

* ناگفته‌های دستان پیرمرد هنرمند باصفای روستایی سوادکوهی

تاریخی پشت دستان هنرمند پیرمرد باصفای روستایی و هنرمند گلیم‌باف سوادکوهی، تاریخی از نگرش و رفتار فرهنگی و اجتماعی وجود دارد که سال‌های مختلف را به خود دید و با ساخت وسایل زندگی چوبی و گلیم‌بافی به ما رسید و ضعیف بودن بازار اشتغال و معیشت در آن را باید در برنامه‌ریزی های ناقصی جستجو کرد که بازار مصرف و فرهنگ مصرف، برای ساخته‌های هنری تعریف نشد.

گزارش از عمران اکبرنژاد

دسته بندی :

بدون دیدگاه

تعداد نظرات در انتظار تائيد : 2

نظر شما در مورد این اثر چیست دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید .